dried whey, curds
کشک ساییدن
to grind dried whey
آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری پاته
if you don't like it you can lump it
nonsense, fiddle-faddle, balderdash, rigmarole, gobbledegook, bunkum
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این ایده از نظر اقتصادی کشک است
The idea is an economic nonsense
کشک محض
pure nonsense
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کشک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کشک