کم آوردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به قدر کافی از چیزی نداشتن

فونتیک فارسی

kam aavardan
فعل متعدی
to have a short supply of, to fall short, to want, to be short of, to shy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- او نفس کم آورده بود.

- She was very short of breath.

- چون صد دلار کم آوردیم به سفر نرفتیم.

- since we were short by one hundred dollars we did not go on the trip.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کم آوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کم آوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کم آوردن

لغات نزدیک کم آوردن

پیشنهاد بهبود معانی