to have a short supply of, to fall short, to want, to be short of, to shy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او نفس کم آورده بود.
She was very short of breath.
چون صد دلار کم آوردیم به سفر نرفتیم.
since we were short by one hundred dollars we did not go on the trip.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کم آوردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کم آوردن