آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کول به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kool /

عامیانه shoulder, piggyback, upper part of the back and shoulders, tote

shoulder

piggyback

upper part of the back and shoulders

tote

گرده، پشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

پدرم مرا تا بیمارستان کول کرد.

My father gave me a piggyback ride all the way to the hospital.

او کودک را کول کرد و به منزل برد.

He carried the child home piggyback.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کوله‌پشتی بر کولش سنگینی می‌کرد.

The backpack felt heavy on her shoulder.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کول

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت کول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کول

لغات نزدیک کول

پیشنهاد بهبود معانی