کول به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • گرده، پشت
  • فونتیک فارسی

    kool
  • اسم
    عامیانه shoulder, piggyback, upper part of the back and shoulders, tote
    • - پدرم مرا تا بیمارستان کول کرد.

    • - My father gave me a piggyback ride all the way to the hospital.
    • - او کودک را کول کرد و به منزل برد.

    • - He carried the child home piggyback.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کول

لغات نزدیک کول

پیشنهاد و بهبود معانی