جانورشناسی cuckoo
(خیام) دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای / بنشسته و میگفت که کوکو؟ کوکو؟
On its turret we saw a ringdove sitting / sadly saying cuckoo? cuckoo?
کوکو نویددهندهی بهار است.
The cuckoo is a harbinger of spring.
غذا و آشپزی kookoo
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از هر نوع کوکو بیزارم.
I hate any kind of Kookoo.
بیا کمی کوکو بپزیم.
Let's cook some Kookoo.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کوکو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوکو