آخرین به‌روزرسانی:

کوهپایه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زمین‌های پایین کوه

فونتیک فارسی

koohpaaye
اسم

جغرافیا foot a mountain, foothill, piedmont, mountainside, highland

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

وقتی به کوهپایه رسیدیم مجبور شدیم با دنده‌ی پایین‌تر برویم.

When we reached the foothills, we had to downshift.

او آبشار پنهانی در کوهپایه پیدا کرد.

He found a hidden waterfall on the mountainside.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوهپایه

  1. مترادف:
    پشته تپه رش

ارجاع به لغت کوهپایه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوهپایه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوهپایه

لغات نزدیک کوهپایه

پیشنهاد بهبود معانی