آخرین به‌روزرسانی:

گاهنامه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / gaahnaame /

yearbook, calendar, almanac

تقویم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

من تاریخ‌های مهم را روی گاهنامه‌ام علامت‌گذاری کردم.

I marked the important dates on my calendar.

او گاهنامه‌ای قدیمی پیدا کرد که یادآوری بسیاری از خاطرات بود.

She found an old yearbook that brought back many memories.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گاهنامه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گاهنامه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گاهنامه

لغات نزدیک گاهنامه

پیشنهاد بهبود معانی