آخرین به‌روزرسانی:

گمرک به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اداره‌ی کنترل ورود و خروج کالا

فونتیک فارسی

gomrok
اسم

customs, customs office, customhouse

مأمور گمرک

customs official

مأموران گمرک به داخل خانه ریختند.

Customs agents raided the house.

هزینه‌ها و مالیات گمرکی

فونتیک فارسی

gomrok
اسم

customs duties

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

باید گمرک آبجو را پرداخت کنیم.

We had to pay customs duties on the beer.

از گمرک درآوردن

to pay the duties

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گمرک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گمرک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گمرک

لغات نزدیک گمرک

پیشنهاد بهبود معانی