to be lost, to be unrecognizable, to be out of side
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در مه، تابلوهای خیابان آشنا گم بودند و باعث سردرگمی رانندگان شدند.
In the fog, the familiar street signs began to be lost, causing confusion for drivers.
شهر بهقدری تحتتأثیر ساختوسازهای جدید قرار گرفته بود که از خاطرههای کودکیام گم بود.
The city was so transformed by the new construction that it seemed to be unrecognizable from my childhood memories.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گم بودن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گم بودن