to learn, to get, to acquire, to master, to pick up
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ابتدا خجالتی بود؛ ولی کمکم یاد گرفت خودی نشان دهد.
In the beginning she was timid, but she gradually learned to assert herself.
او درست کردن خوراک چینی را هم یاد گرفته است.
She has even learned to make Chinese dishes.
او درسهای خود را در مکتب رنجهای زندگی یاد گرفت.
He learned his lesson at life's school of hard knocks.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یاد گرفتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یاد گرفتن