قدیمی a commander of one hundred soldiers, platoon commander
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یوزباشی قشونش را به میدان نبرد فرستاد.
The platoon commander led his troops into battle.
یوزباشی مسئول امنیت نفرات خود بود.
The platoon commander was responsible for the safety of his team.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یوزباشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یوزباشی