شکل نوشتاری دیگر این لغت: یکدانه
one, one seed, one unit
one
one seed
one unit
لطفاً یکدانه از محصول را برای آزمایش بفرستید.
Please send me one unit of the product for testing.
او یکدانه راهحل برای مشکل پیدا کرد.
She found the one solution to the problem.
peerless, nonpareil, matchless, one of a kind
peerless
nonpareil
matchless
one of a kind
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
استعداد یکدانهی او همه را در مسابقه شگفتزده کرد.
Her peerless talent amazed everyone at the competition.
او در نقاشی یکدانه است.
She has a nonpareil talent in painting.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یکدانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یکدانه