فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
یک‌زبان‌دان به انگلیسی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
فردی که تنها یک زبان بلد است
فونتیک فارسی
yek zabaandaan
اسم
monoglot, speaking only one language
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک‌زبان‌دانی درک فیلم خارجی بدون زیرنویس را دشوار کرد.
The monoglot struggled to understand the foreign movie without subtitles.
او متوجه شد که یک‌زبان‌دانی فرصت‌های شغلی‌اش را محدود کرده است.
She realized that being a monoglot limited her career opportunities.
ارجاع به لغت یک‌زبان‌دان
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «یک‌زبان‌دان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یک‌زبان‌دان