آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

یک‌زبان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / yekzabaan /

in one voice, unanimous, agreed, in agreement, consentient, concurring, voicing the same thing

in one voice

unanimous

agreed

in agreement

consentient

concurring

voicing the same thing

متفق و یکدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همه یک زبان هستیم.

We are all in one voice.

رأی یک‌زبان آن‌ها نشان‌دهنده‌ی اجماعی قوی بود.

Their unanimous vote demonstrated a strong consensus.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یک‌زبان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یک‌زبان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یک‌زبان

لغات نزدیک یک‌زبان

پیشنهاد بهبود معانی