in one voice, unanimous, agreed, in agreement, consentient, concurring, voicing the same thing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همه یک زبان هستیم.
We are all in one voice.
رأی یکزبان آنها نشاندهندهی اجماعی قوی بود.
Their unanimous vote demonstrated a strong consensus.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یکزبان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یکزبان