(شخص) متنفر، نفرتگر، بیزار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The abhorrer of injustice spoke out against the unfair laws.
شخص بیزار از بیعدالتی علیه قوانین ناعادلانه سخن گفت.
As an abhorrer of corruption, he refused to be a part of the scandal.
او بهعنوان فردی که از فساد متنفر بود، حاضر نشد در این ننگ شرکت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abhorrer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abhorrer