فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ablative

ˈæblətɪv ˈæblətɪv

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

آزی، کاهنده، (دستور زبان) مفعول‌به، مفعول‌عنه، مفعول‌منه،صیغه الت، رافع، مربوط به مفعول‌به یا مفعول‌عنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

ablative material on the rocket nose cone

ماده‌‌ی فرسایش‌پذیر در دماغه‌ی موشک

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ablative

  1. noun the case indicating the agent in passive sentences or the instrument or manner or place of the action described by the verb
    Synonyms:
    ablative-case

ارجاع به لغت ablative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ablative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ablative

لغات نزدیک ablative

پیشنهاد بهبود معانی