صفت تفضیلی:
more absentlyصفت عالی:
most absentlyبا بیاعتنایی، (درمورد کسی که غرق در فکر است) با بیتوجهی، با پریشانیخیال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He shook his head absently.
او با بیاعتنایی سری تکان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «absently» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/absently