شکل نوشتاری دیگر این لغت: action-orientated
عملگرا، اقداممحور، اهل عمل
Action-oriented employees tend to solve problems instead of just discussing them.
کارکنان عملگرا معمولاً بهجای بحث، مشکلات را حل میکنند.
Unlike her predecessor, the new manager is action-oriented and decisive.
برخلاف مدیر قبلی، مدیر جدید اهل عمل و قاطع است.
مبتنی بر عمل، عملیاتی، اقداممحور، دارای رویکرد عملی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This training program is designed to be interactive and action-oriented.
این دورهی آموزشی بهگونهای طراحی شده که تعاملی و مبتنی بر عمل باشد.
The report lacked specific, action-oriented recommendations.
گزارش، فاقد پیشنهادهای مشخص و عملیاتی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «action-oriented» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/action-oriented