فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ahold

əˈhold əˈhold

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

(عامیانه) عمل گرفتن، گرفت، گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I couldn't get ahold of her by phone.

با تلفن نتوانستم او را گیر بیاورم.

get ahold of the steering wheel firmly and don't be afraid

فرمان اتومبیل را محکم بگیر و نترس

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Get ahold of yourself and don't cry.

خودت را کنترل کن و گریه نکن.

پیشنهاد بهبود معانی

Phrasal verbs

to get ahold of

تماس گرفتن با، ارتباط برقرار کردن با، گیر آوردن / در دست گرفتن

ارجاع به لغت ahold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ahold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ahold

لغات نزدیک ahold

پیشنهاد بهبود معانی