امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Albumen

ælˈbjuːmən ˈælbjʊmɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سفیده تخم‌مرغ، (گیاه‌شناسی) مواد ذخیره اطراف بافت گیاهی، البومین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد albumen

  1. noun The white part of an egg; the nutritive and protective gelatinous substance surrounding the yolk consisting mainly of albumin dissolved in water
    Synonyms: albumin, egg-white, white, bonnyclabber, gaum, ovalbumin, glair, vitellus, yolk

ارجاع به لغت albumen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «albumen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/albumen

لغات نزدیک albumen

پیشنهاد بهبود معانی