شکل نوشتاری دیگر این لغت: glaire
لعاب سفیدهی تخممرغ، لعاب سفیده
They applied a layer of glair before gilding the frame.
آنها پیشاز طلاکاری قاب، یک لایه لعاب سفیده اعمال کردند.
Medieval artists often used glair as a binder for pigments.
هنرمندان قرونوسطی اغلب از لعاب سفیدهی تخممرغ بهعنوان چسب رنگدانهها استفاده میکردند.
مادهی چسبناک، مادهی سفیدهمانند، مادهی چسبنده، مادهی لزج (هر نوع مادهی چسبناک شبیه سفیدهی تخم مرغ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A strange glair covered the surface of the swamp water.
مادهی سفیدهمانند عجیبی سطح آب مرداب را پوشانده بود.
He wiped the glair off his hands after touching the jellyfish.
بعداز لمس عروس دریایی، مادهای چسبناک را از دستهایش پاک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «glair» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glair