آخرین به‌روزرسانی:

Glair

ɡler ɡleə

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: glaire

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

لعاب سفیده‌ی تخم‌مرغ، لعاب سفیده

They applied a layer of glair before gilding the frame.

آن‌ها پیش‌از طلاکاری قاب، یک لایه لعاب سفیده‌ اعمال کردند.

Medieval artists often used glair as a binder for pigments.

هنرمندان قرون‌وسطی اغلب از لعاب سفیده‌ی تخم‌مرغ به‌عنوان چسب رنگدانه‌ها استفاده می‌کردند.

noun countable

ماده‌ی چسبناک، ماده‌ی سفیده‌مانند، ماده‌ی چسبنده، ماده‌ی لزج (هر نوع ماده‌ی چسبناک شبیه سفیده‌ی تخم مرغ)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

A strange glair covered the surface of the swamp water.

ماده‌ی سفیده‌مانند عجیبی سطح آب مرداب را پوشانده بود.

He wiped the glair off his hands after touching the jellyfish.

بعد‌از لمس عروس دریایی، ماده‌‌ای چسبناک را از دست‌هایش پاک کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glair

  1. noun a sizing liquid made from egg white, used in bookbinding, gilding, or painting
  1. noun a viscous, sticky substance that resembles raw egg white

ارجاع به لغت glair

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glair» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glair

لغات نزدیک glair

پیشنهاد بهبود معانی