فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Amortization

æmˌɔːrt̬əˈzeɪʃn əˌmɔːtɪˈzeɪʃn

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: amortisation

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

اقتصاد استهلاک (دارایی نامشهود)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The company decided to extend the amortization period for their assets.

شرکت تصمیم گرفت دوره‌ی استهلاک دارایی‌های خود را تمدید کند.

The finance department is responsible for managing the amortization of the company's debt.

اداره‌ی امور مالی مسئولیت مدیریت استهلاک بدهی شرکت را بر عهده دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The accountant explained the process of amortisation to the client.

حسابدار روند استهلاک را برای کارسپار توضیح داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amortization

  1. noun payment of an obligation in a series of installments or transfers
    Synonyms:
    amortisation

ارجاع به لغت amortization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amortization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amortization

لغات نزدیک amortization

پیشنهاد بهبود معانی