فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Anaesthetic

    ˌænəsˈθetɪk ˌænəsˈθetɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      anaesthetics

    معنی

    • noun adjective
      حس‌گیر، بی‌هوشی، بی‌حسی، داروی بی‌هوشی
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد anaesthetic

    1. noun sleep-inducing or numbing drug
      Synonyms: analgesic, anodyne, dope, gas, hypnotic, inhalant, narcotic, opiate, pain-killer, shot, soporific, spinal

    ارجاع به لغت anaesthetic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «anaesthetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anaesthetic

    لغات نزدیک anaesthetic

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری