گذشتهی ساده:
anastomosedشکل سوم:
anastomosedوجه وصفی حال:
anastomosingپزشکی (در مورد اعضا بدن) جوش خوردن، بازپیوندی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The surgeon will anastomose the arteries during the bypass procedure.
جراح در طی عمل بایپس شریانها را بازپیوندی میکند.
In the surgery, the doctor will anastomose the intestine and the stomach.
در جراحی، پزشک روده و معده را بازپیوندی میکند.
جغرافیا زمینشناسی زیستشناسی (در مورد قسمتهای مختلف طبیعت) به هم پیوستن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rivers begin to anastomose as they flow through the lush valley.
رودخانهها با عبور از درهی سرسبز شروع به به هم پیوستن میکنند.
As the storm intensified, the streams started to anastomose and form new channels.
با تشدید طوفان، نهرها شروع به به هم پیوستن و تشکیل کانالهای جدید کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «anastomose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anastomose