فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Anastomose

əˈnæstəˌmoʊz əˈnæstəməʊz

گذشته‌ی ساده:

anastomosed

شکل سوم:

anastomosed

وجه وصفی حال:

anastomosing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

پزشکی (در مورد اعضا بدن) جوش خوردن، بازپیوندی کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The surgeon will anastomose the arteries during the bypass procedure.

جراح در طی عمل بای‌پس شریان‌ها را بازپیوندی می‌کند.

In the surgery, the doctor will anastomose the intestine and the stomach.

در جراحی، پزشک روده و معده را بازپیوندی می‌کند.

verb - intransitive verb - transitive

جغرافیا زمین‌شناسی زیست‌شناسی (در مورد قسمت‌های مختلف طبیعت) به‌ هم پیوستن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The rivers begin to anastomose as they flow through the lush valley.

رودخانه‌ها با عبور از دره‌ی سرسبز شروع به‌ به هم پیوستن می‌کنند.

As the storm intensified, the streams started to anastomose and form new channels.

با تشدید طوفان، نهرها شروع به به‌ هم پیوستن و تشکیل کانال‌های جدید کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت anastomose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anastomose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anastomose

لغات نزدیک anastomose

پیشنهاد بهبود معانی