فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Assembly Line

əˈsembliˈlaɪn əˈsemblilaɪn

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): assembly-line

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular countable

خط تولید، خط مونتاژ

Employees on the assembly line were trained to work quickly and accurately.

کارمندان در خط مونتاژ برای کار سریع و دقیق آموزش دیدند.

The efficiency of the assembly line increased after implementing new technology.

راندمان خط تولید پس‌از اجرای فناوری جدید افزایش یافت.

adjective

بی‌خلاقیت، فاقد اصالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The assembly-line mentality stifled any potential for innovation.

ذهن بی‌خلاقیت هرگونه پتانسیل برای نوآوری را خفه کرد.

The assembly-line process resulted in identical products every time.

فرآیند بی‌خلاقیت هر بار محصولات یکسانی به بار آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت assembly line

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assembly line» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assembly-line-2

لغات نزدیک assembly line

پیشنهاد بهبود معانی