با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Assembly Line

əˈsembliˈlaɪn əˈsemblilaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): assembly-line

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular countable
خط تولید، خط مونتاژ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Employees on the assembly line were trained to work quickly and accurately.
- کارمندان در خط مونتاژ برای کار سریع و دقیق آموزش دیدند.
- The efficiency of the assembly line increased after implementing new technology.
- راندمان خط تولید پس‌از اجرای فناوری جدید افزایش یافت.
adjective
بی‌خلاقیت، فاقد اصالت
- The assembly-line mentality stifled any potential for innovation.
- ذهن بی‌خلاقیت هرگونه پتانسیل برای نوآوری را خفه کرد.
- The assembly-line process resulted in identical products every time.
- فرآیند بی‌خلاقیت هر بار محصولات یکسانی به بار آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت assembly line

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assembly line» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assembly-line-2

لغات نزدیک assembly line

پیشنهاد بهبود معانی