شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): assembly-line
خط تولید، خط مونتاژ
Employees on the assembly line were trained to work quickly and accurately.
کارمندان در خط مونتاژ برای کار سریع و دقیق آموزش دیدند.
The efficiency of the assembly line increased after implementing new technology.
راندمان خط تولید پساز اجرای فناوری جدید افزایش یافت.
بیخلاقیت، فاقد اصالت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The assembly-line mentality stifled any potential for innovation.
ذهن بیخلاقیت هرگونه پتانسیل برای نوآوری را خفه کرد.
The assembly-line process resulted in identical products every time.
فرآیند بیخلاقیت هر بار محصولات یکسانی به بار آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assembly line» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assembly-line-2