فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Associate Professor

    əˈsoʊsiətprəˈfesər əˈsəʊsiətprəˈfesə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      associate professors

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی آمریکایی دانشیار (فردی که پس‌از دریافت دکتری و کسب تجربه در تدریس و پژوهش، به درجه‌ای بالاتر از استادیار رسیده باشد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He was promoted to associate professor after years of research and teaching.
    - او پس‌از سال‌ها تحقیق و تدریس به دانشیار ارتقا یافت.
    - The university hired several associate professors for the new academic year.
    - دانشگاه برای سال تحصیلی جدید چندین دانشیار استخدام کرد.
    - The associate professor will supervise the graduate students' research projects.
    - دانشیار مسئول نظارت بر پروژه‌های تحقیقاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی خواهد بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد associate professor

    1. noun an academic rank held by a faculty member in a college or university, typically above the rank of assistant professor and below that of full professor

    ارجاع به لغت associate professor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «associate professor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/associate-professor

    لغات نزدیک associate professor

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه