آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Axillary

ˈæk.sɪ.lɛr.i ˈæk.sɪl.ər.i

شکل جمع:

axillaries

معنی axillary | جمله با axillary

adjective

کالبدشناسی زیربغلی (مربوط به زیربغل)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

The patient complained of pain in the axillary region.

بیمار از درد در محل زیربغل شکایت داشت.

Axillary temperature is measured to check for fever in children.

دمای زیربغلی برای بررسی تب در کودکان اندازه‌گیری می‌شود.

adjective

گیاه‌شناسی جانبی ( مربوط به محل رشد جانبی برگ)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

These flowers form on axillary positions rather than at the tips of stems.

این گل‌ها در موقعیت‌های جانبی تشکیل می‌شوند نه در نوک ساقه‌ها.

Pruning encourages axillary growth along the branches.

هرس، باعث تحریک رشد جانبی درطول شاخه‌ها می‌شود.

noun countable

جانورشناسی پر زیربغل، پر جانبی (در پرندگان)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The ornithologist carefully examined the axillaries of the eagle.

پرنده‌شناس با دقت پرهای جانبی بال عقاب را بررسی کرد.

The axillaries help smooth the airflow during flight.

پرهای زیر بغل پرنده به صاف شدن جریان هوا در هنگام پرواز کمک می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد axillary

  1. adjective of or relating to the axil
    Synonyms:

ارجاع به لغت axillary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «axillary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/axillary

لغات نزدیک axillary

پیشنهاد بهبود معانی