شکل جمع:
axillariesکالبدشناسی زیربغلی (مربوط به زیربغل)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
The patient complained of pain in the axillary region.
بیمار از درد در محل زیربغل شکایت داشت.
Axillary temperature is measured to check for fever in children.
دمای زیربغلی برای بررسی تب در کودکان اندازهگیری میشود.
گیاهشناسی جانبی ( مربوط به محل رشد جانبی برگ)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
These flowers form on axillary positions rather than at the tips of stems.
این گلها در موقعیتهای جانبی تشکیل میشوند نه در نوک ساقهها.
Pruning encourages axillary growth along the branches.
هرس، باعث تحریک رشد جانبی درطول شاخهها میشود.
جانورشناسی پر زیربغل، پر جانبی (در پرندگان)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The ornithologist carefully examined the axillaries of the eagle.
پرندهشناس با دقت پرهای جانبی بال عقاب را بررسی کرد.
The axillaries help smooth the airflow during flight.
پرهای زیر بغل پرنده به صاف شدن جریان هوا در هنگام پرواز کمک میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «axillary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/axillary