شکل جمع:
bamboosگیاهشناسی بامبو، خیزران
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
The bamboo forest was a peaceful place.
جنگل بامبو جایی آرام بود.
stalk of bamboo
ساقهی بامبو
گیاهشناسی چوب بامبو، چوب خیزران، عصای خیزران
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The home was built using bamboo.
خانه با استفاده از چوب بامبو ساخته شده است.
The intricate bamboo scaffolding allowed workers to reach great heights.
داربستهای پیچیدهی چوب بامبو به کارگران اجازه میداد تا به ارتفاعات زیادی بروند.
پوشاک پارچهی بامبو
She wore a dress made of bamboo for its breathable fabric.
او لباسی از بامبو بهخاطر پارچههای راحتش پوشید.
His clothing is made of bamboo and organic cotton.
لباس او از بامبو و پنبهی ارگانیک ساخته شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bamboo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bamboo