فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Become Bored

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

کسل شدن (kasel shodan), حوصله سر رفتن (hosele sar raftan)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I become bored easily if I don't have something to do.

اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشم، به راحتی حوصله‌ام سر می‌رود (یا کسل می‌شوم).

The students became bored during the long lecture.

دانش آموزان در طول سخنرانی طولانی کسل شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت become bored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «become bored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/become-bored

لغات نزدیک become bored

پیشنهاد بهبود معانی