امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bell Pepper

    ˈbelˈpepər belˈpepə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      bell peppers

    توضیحات

    همچنین می‌توان از pepper و sweet pepper به‌جای bell pepper استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی آمریکایی گیاه‌شناسی غذا و آشپزی فلفل‌دلمه‌ای link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - He stuffed a bell pepper with rice and beans.
    - او فلفل‌دلمه‌ای را با برنج و لوبیا پر کرد.
    - My sister chopped a red bell pepper for the salad.
    - خواهرم فلفل‌دلمه‌ای قرمزی را برای سالاد خرد کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bell pepper

    1. noun a type of vegetable in the nightshade family (Solanaceae) which characterized by its bell-like shape and comes in various colors, including green, red, yellow, and orange

    ارجاع به لغت bell pepper

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bell pepper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bell-pepper

    لغات نزدیک bell pepper

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی