شکل جمع:
bezelsکامپیوتر قاب (نمایشگر)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
To access the internal components, carefully remove the bezel surrounding the monitor.
برای دسترسی به اجزای داخلی، قاب اطراف مانیتور را با دقت بردارید.
The sleek black bezel on my new laptop adds a touch of elegance to its appearance.
قاب مشکی براق لپتاپ جدیدم ظرافتی را به ظاهر آن میافزاید.
قاب رویی (بخش فوقانی ساعت که کریستال ساعت را احاطه کرده و آن را در جایش نگه میدارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The watch's bezel was encrusted with diamonds.
قاب رویی ساعت با الماس پوشانده شده بود.
He carefully rotated the bezel on his diving watch.
او با دقت قاب رویی ساعت غواصیاش را چرخاند.
لبهی تراشیدهشده (بهویژه در الماس)
The jeweler carefully polished the bezel of the diamond.
جواهرساز با دقت لبهی تراشیدهشدهی الماس را جلا داد.
The diamond's bezel sparkled in the sunlight.
لبهی تراشیدهشدهی الماس زیر نور خورشید برق میزد.
نگیندان (جواهرات)
She admired the intricate details of the silver necklace, particularly its bezel.
او جزئیات پیچیدهی گردنبند نقره، بهویژه نگیندان آن را تحسین کرد.
The jeweler carefully soldered the bezel onto the earrings.
جواهرساز با دقت نگیندان را روی گوشواره لحیم کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bezel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bezel