با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bifurcation

ˌbɪfərˈkeɪʃn̩ ˌbaɪfəˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تقسیم بدو شاخه، شکاف گاه، شاخه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bifurcation

  1. noun
    Synonyms: arborescence, trifurcation

ارجاع به لغت bifurcation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bifurcation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bifurcation

لغات نزدیک bifurcation

پیشنهاد بهبود معانی