با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bigamy

ˈbɪɡəmi ˈbɪɡəmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    حقوق دوهمسری
    • - Bigamy is an offense that is illegal in many countries.
    • - دوهمسری جرمی است که در بسیاری از کشورها غیرقانونی است.
    • - The court ruled that the man's second marriage was null and void due to his previous bigamy.
    • - دادگاه حکم داد که ازدواج دوم این مرد به دلیل دوهمسری پیشین او باطل است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bigamy

  1. noun
    Synonyms: polygamy, unlawful polygamy, plural-marriage, real bigamy, interpretative bigamy, levirate

ارجاع به لغت bigamy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bigamy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bigamy

لغات نزدیک bigamy

پیشنهاد بهبود معانی