امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bittersweet

ˈbɪt̬ərˌswiːt ˌbɪtəˈswiːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun
تلخ‌وشیرین (طعم و مزه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the bittersweet taste of dark chocolate
- مزه‌ی تلخ‌وشیرین شکلات تلخ
- the bitter-sweet taste of the grapefruit
- مزه‌ی تلخ‌وشیرین گریپ‌فروت
adjective noun
مجازی تلخ‌وشیرین، هم شاد و هم غم‌انگیز، هم خوشایند و هم ناخوشایند
- the bittersweet memories of my youth
- خاطرات تلخ‌وشیرین جوانی من
- The bittersweet of life is that it is filled with both joy and sorrow.
- تلخ و شیرین زندگی این است که هم پر از شادی است و هم پر از غم.
noun
گیاه‌شناسی تاج‌ریزی (نوعی گیاه سمی)
- The berries of the bittersweet are tempting, but they are poisonous and should not be eaten.
- سته‌های تاج‌ریزی وسوسه‌انگیز هستند اما سمی هستند و نباید خورده شوند.
- The bittersweet is a highly toxic plant that can cause serious harm to both humans and animals.
- تاج‌ریزی گیاهی بسیار سمی است که می‌تواند به انسان‌ها و حیوانات آسیب جدی وارد کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bittersweet

  1. noun Poisonous perennial Old World vine having violet flowers and oval coral-red berries; widespread weed in North America
    Synonyms: bittersweet nightshade, climbing-nightshade, deadly-nightshade, poisonous nightshade, woody-nightshade, solanum-dulcamara
  2. noun Twining shrub of North America having yellow capsules enclosing scarlet seeds
    Synonyms: American bittersweet, climbing bittersweet, false bittersweet, staff vine, waxwork, shrubby bittersweet, Celastrus scandens
  3. adjective Having a taste that is a mixture of bitterness and sweetness
    Synonyms: semisweet

ارجاع به لغت bittersweet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bittersweet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bittersweet

لغات نزدیک bittersweet

پیشنهاد بهبود معانی