۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Waxwork

ˈwækswɜrːk ˈwækswɜːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پیکر مومی، مجسمه‌سازی از موم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waxwork

  1. noun Twining shrub of North America having yellow capsules enclosing scarlet seeds
    Synonyms:
    bittersweet American bittersweet Celastrus scandens climbing bittersweet false bittersweet staff vine shrubby bittersweet
  1. noun an effigy (usually of a famous person) made of wax
    Synonyms:
    wax-figure

ارجاع به لغت waxwork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waxwork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waxwork

لغات نزدیک waxwork

پیشنهاد بهبود معانی