آخرین به‌روزرسانی:

Bookie

ˈbʊki ˈbʊki

شکل جمع:

bookies

توضیحات:

شکل رسمی این لغت: bookmaker

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

مأمور شرط‌بندی (به‌ویژه در مسابقات اسب‌دوانی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

My friend is trying to become a bookie.

دوستم سعی می‌کنه مأمور شرط‌بندی بشه.

After winning, I met the bookie.

بعد از اینکه برنده شدم، مأمور شرط‌بندی رو دیدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bookie

  1. noun a gambler who accepts and pays off bets (especially on horse races)
    Synonyms:
    bookmaker

سوال‌های رایج bookie

شکل جمع bookie چی میشه؟

شکل جمع bookie در زبان انگلیسی bookies است.

ارجاع به لغت bookie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bookie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bookie

لغات نزدیک bookie

پیشنهاد بهبود معانی