شکل جمع:
bookmarksشکل عامیانهی این لغت در معنای اول: bookie
مأمور شرطبندی (بهویژه در مسابقات اسبدوانی)
Many bettors crowded around the bookmaker.
شرطبندان بسیاری در اطراف مأمور شرطبندی جمع شدند.
She consulted the bookmaker before placing her bets.
قبل از انجام شرطبندی با مأمور شرطبندی مشورت کرد.
کتابساز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bookmaker's workshop was filled with tools and materials for binding books.
کارگاه کتابساز مملو از ابزار و وسایل صحافی کتاب بود.
The bookmaker showcased their latest creations at the annual fair.
این کتابساز جدیدترین خلاقیتهای خود را در نمایشگاه سالانه به نمایش گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bookmaker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bookmaker