شکل نوشتاری دیگر این لغت: bowlegged
پاپرانتزی، پاچنبری ،کجپا، پاکمانی، دارای پای کج یا کمانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My husband is bow-legged.
شوهرم پاچنبری است.
The old man was bowlegged, making it difficult for him to walk long distances.
پیرمرد پاکمانی بود و همین مشکل راه رفتن در مسافتهای طولانی را برایش دشوار میکرد.
bowlegged patient
بیمار پاپرانتزی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bow-legged» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bow-legged