شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): bread-and-butter
منبع اصلی درآمد، منبع امرار معاش
For many people, farming is their bread and butter.
کشاورزی برای بسیاری از مردم، منبع اصلی درآمد است.
He lost his bread and butter after the company downsized.
او پس از تعدیل نیروی شرکت، منبع امرار معاش خود را از دست داد.
اساسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a practical bread-and-butter education
یک آموزش عملی و اساسی
The bread-and-butter skills for any job are strong communication, organization, and problem-solving abilities.
تواناییهای ارتباطی قوی، سازماندهی و حل مسئله از جمله مهارتهای اساسی برای هر شغلی هستند.
تشکرآمیز (برای میزبانی)
the bread-and-butter tradition of sending flowers to the host after a dinner party
سنت تشکرآمیز فرستادن گل برای میزبان پس از مهمانی شام
She sent a bread-and-butter note to express her gratitude for the warm welcome she received.
او برای ابراز قدردانی از استقبال گرم او، یادداشتی تشکرآمیز ارسال کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bread and butter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bread-and-butter-2