Bread And Butter

ˈbredəndˈbʌtr̩ bredəndˈbʌtə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): bread-and-butter

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
منبع اصلی درآمد، منبع امرار معاش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- For many people, farming is their bread and butter.
- کشاورزی برای بسیاری از مردم، منبع اصلی درآمد است.
- He lost his bread and butter after the company downsized.
- او پس از تعدیل نیروی شرکت، منبع امرار معاش خود را از دست داد.
adjective
اساسی
- a practical bread-and-butter education
- یک آموزش عملی و اساسی
- The bread-and-butter skills for any job are strong communication, organization, and problem-solving abilities.
- توانایی‌های ارتباطی قوی، سازماندهی و حل مسئله از جمله مهارت‌های اساسی برای هر شغلی هستند.
adjective
تشکرآمیز (برای میزبانی)
- the bread-and-butter tradition of sending flowers to the host after a dinner party
- سنت تشکرآمیز فرستادن گل برای میزبان پس از مهمانی شام
- She sent a bread-and-butter note to express her gratitude for the warm welcome she received.
- او برای ابراز قدردانی از استقبال گرم او، یادداشتی تشکرآمیز ارسال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bread and butter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bread and butter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bread-and-butter-2

لغات نزدیک bread and butter

پیشنهاد بهبود معانی