فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bread And Butter

ˈbredəndˈbʌtr̩ bredəndˈbʌtə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): bread-and-butter

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    منبع اصلی درآمد، منبع امرار معاش
    • - For many people, farming is their bread and butter.
    • - کشاورزی برای بسیاری از مردم، منبع اصلی درآمد است.
    • - He lost his bread and butter after the company downsized.
    • - او پس از تعدیل نیروی شرکت، منبع امرار معاش خود را از دست داد.
  • adjective
    اساسی
    • - a practical bread-and-butter education
    • - یک آموزش عملی و اساسی
    • - The bread-and-butter skills for any job are strong communication, organization, and problem-solving abilities.
    • - توانایی‌های ارتباطی قوی، سازماندهی و حل مسئله از جمله مهارت‌های اساسی برای هر شغلی هستند.
  • adjective
    تشکرآمیز (برای میزبانی)
    • - the bread-and-butter tradition of sending flowers to the host after a dinner party
    • - سنت تشکرآمیز فرستادن گل برای میزبان پس از مهمانی شام
    • - She sent a bread-and-butter note to express her gratitude for the warm welcome she received.
    • - او برای ابراز قدردانی از استقبال گرم او، یادداشتی تشکرآمیز ارسال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت bread and butter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bread and butter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bread-and-butter-2

لغات نزدیک bread and butter

پیشنهاد بهبود معانی