کاری را به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To make the project easier, we need to break the task down.
برای آسانتر کردن پروژه، باید کار را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنیم.
The manager broke the task down into manageable steps.
مدیر کار را به مراحل قابل مدیریت تقسیم کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «break a task down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/break-a-task-down