زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Breastbone

ˈbrestboʊn ˈbrestbəʊn

شکل جمع:

breastbones

توضیحات:

همچنین می‌توان از sternum به‌جای breastbone استفاده کرد.

معنی breastbone | جمله با breastbone

noun countable

کالبدشناسی جناغ، جناغ سینه، استخوان جناغ (استخوانی بلند و صاف در مرکز قفسه‌ی سینه که در محافظت از قلب و ریه‌ها نقش مهمی دارد)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The pain in his breastbone made it difficult for him to breathe deeply.

درد در ناحیه‌ی جناغ سینه باعث شده بود که نتواند عمیق نفس بکشد.

He felt a sharp pain in his breastbone after lifting a heavy weight.

پس‌از بلند کردن وزنه‌ای سنگین، در جناغ سینه‌اش درد شدیدی احساس کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breastbone

  1. noun a flat, elongated bone located in the center of the chest
    Synonyms:
    sternum

سوال‌های رایج breastbone

شکل جمع breastbone چی میشه؟

شکل جمع breastbone در زبان انگلیسی breastbones است.

ارجاع به لغت breastbone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breastbone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breastbone

لغات نزدیک breastbone

پیشنهاد بهبود معانی