شکل جمع:
breastbonesهمچنین میتوان از sternum بهجای breastbone استفاده کرد.
کالبدشناسی جناغ، جناغ سینه، استخوان جناغ (استخوانی بلند و صاف در مرکز قفسهی سینه که در محافظت از قلب و ریهها نقش مهمی دارد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pain in his breastbone made it difficult for him to breathe deeply.
درد در ناحیهی جناغ سینه باعث شده بود که نتواند عمیق نفس بکشد.
He felt a sharp pain in his breastbone after lifting a heavy weight.
پساز بلند کردن وزنهای سنگین، در جناغ سینهاش درد شدیدی احساس کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breastbone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breastbone