کارایی سریع و چابک، راندمان بالا و سریع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The staff worked with brisk efficiency to complete the project on time.
کارکنان با کارایی سریع و چابک کار کردند تا پروژه را به موقع به پایان برسانند.
The new software has improved the company's brisk efficiency.
نرم افزار جدید کارایی سریع و چابک شرکت را بهبود بخشیده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brisk efficiency» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brisk-efficiency