امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brusk

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
اهل پزگ زدن (رفتار و طرز حرف زدن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brusk

  1. noun Marked by rude or peremptory shortness
    Synonyms: brusque, curt, short

ارجاع به لغت brusk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brusk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brusk

لغات نزدیک brusk

پیشنهاد بهبود معانی