Bund

    American: ˈbənd British: ˈbənd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (از ریشه‌ی فارسی) (تجمعی از خاک به‌منظور جلوگیری از ورود سیل) سد خاکی، سد شنی، پشته، خاک‌ریز، جاده‌ی خاک‌ریزی‌شده (برای کنترل جریان آب)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - They raised the level of the bunds along the river.
    - آن‌ها سطح پشته‌های کنار رودخانه را بالا بردند.
    - The bund is used to take cattle to the other side of the reserve.
    - از این جاده‌ی خاک‌ریزی‌شده برای بردن احشام به آن سوی منطقه‌ی حفاظت‌شده استفاده می‌شود.
    noun
    (اغلب با حروف بزرگ) یک سازمان سوسیالیستی یهودی که در سال ۱۸۹۷ در روسیه‌ی تزاری تأسیس شد
    noun
    (اغلب با حروف بزرگ) یک سازمان آلمانی-آمریکایی طرفدار نازی‌ها در دهه‌ی ۱۹۳۰
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت bund

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bund» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bund

    لغات نزدیک bund

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند