سربار کسی بودن، باری بر روی دوش کسی بودن، کسی را به ستوه آوردن، چیزی را به کسی تحمیل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I don't want to burden you with my problems.
نمیخواهم با مشکلاتم سربار شما باشم.
Parents should not burden their children with their unfulfilled dreams.
والدین نباید آرزوهای برآوردهنشدهشان را به فرزاندانشان تحمیل کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burden someone with something» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burden-someone-with-something