انفجار انرژی/ فوران انرژی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After a short nap, I felt a burst of energy and was ready to work again.
بعد از یک چرت کوتاه، احساس کردم انرژیام فوران کرد و دوباره آماده کار شدم.
The runner had a burst of energy at the end of the race.
دونده در انتهای مسابقه انفجاری از انرژی داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burst of energy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burst-of-energy