فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Buskin

ˈbʌskɪn ˈbʌskɪn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

بوسکین (‌چکمه‌ای بنددار که تا ساق پا یا زانو می‌رسد)

She admired the intricate design of the buskin.

طراحی پیچیده‌ی بوسکین را تحسین کرد.

The buskin was made of high-quality leather.

بوسکین از چرم مرغوب ساخته شده بود.

noun

سینما و تئاتر تراژدی (به‌ویژه شبیه تراژدی درام یونان باستان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The play was an buskin.

این نمایش تراژدی بود.

The play was a modern-day buskin that attempted to capture the essence of ancient Greek drama.

این نمایش تراژدی مدرنی بود که سعی داشت ماهیت درام یونان باستان را به تصویر بکشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buskin

  1. noun a boot reaching halfway up to the knee
    Synonyms:
    half-boot top boot combat-boot desert boot

ارجاع به لغت buskin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buskin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buskin

لغات نزدیک buskin

پیشنهاد بهبود معانی