انگلیسی بریتانیایی پرکالری، مربوط یا وابسته به کالری، کالریایی
I try to avoid calorific snacks during the day.
سعی میکنم در طول روز خوراکیهای پرکالری نخورم.
She opted for a calorific dessert after dinner.
او بعد از شام یک دسر پرکالری انتخاب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «calorific» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calorific