امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Calorie

ˈkæləri ˈkæləri
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از small calorie به‌ جای calorie استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

noun countable
( calory =) واحد سنجس گرما، کالری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- If you want to lose weight , consume fewer calories.
- اگر می‌خواهی وزن کم کنی کمتر کالری مصرف کن.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد calorie

  1. noun A unit of heat equal to the amount of heat required to raise the temperature of one kilogram of water by one degree at one atmosphere pressure; used by nutritionists to characterize the energy-producing potential in food
    Synonyms: kilocalorie, kilogram-calorie, btu, large calorie, dyne, energid, nutritionist's calorie, kilogram-meter, kilowatt-hour, therm
  2. noun Unit of heat defined as the quantity of heat required to raise the temperature of 1 gram of water by 1 degree centigrade at atmospheric pressure
    Synonyms: gram-calorie, small calorie

ارجاع به لغت calorie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calorie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calorie

لغات نزدیک calorie

پیشنهاد بهبود معانی