آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Camping

ˈkæmpɪŋ ˈkæmpɪŋ

معنی camping | جمله با camping

noun uncountable A2

سفر طبیعت‌گردی، کمپینگ، اردو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Camping in the mountains is a great way to connect with nature.

کمپینگ در کوهستان، راه بسیار خوبی برای ارتباط با طبیعت است.

They decided to go camping by the lake for the weekend.

آن‌ها تصمیم گرفتند آخر هفته کنار دریاچه اردو بزنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد camping

  1. verb live in or as if in a tent
    Synonyms:
    dwelling lodging locating quartering encamping stationing
    Antonyms:
    departing decamping
  1. noun the act of encamping and living in tents in a camp
    Synonyms:
    encampment tenting bivouacking

ارجاع به لغت camping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «camping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/camping

لغات نزدیک camping

پیشنهاد بهبود معانی