آخرین به‌روزرسانی:

Camping

ˈkæmpɪŋ ˈkæmpɪŋ

گذشته‌ی ساده:

camped

شکل سوم:

camped

سوم‌شخص مفرد:

camps

شکل جمع:

campings

معنی‌ها

noun uncountable A2

سفر بیتوته در هوای آزاد، اردو زیستی، اردو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده
verb - intransitive

سفر چادر زدن، اردو زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد camping

  1. verb live in or as if in a tent
    Synonyms:
    dwelling lodging locating quartering encamping stationing
    Antonyms:
    departing decamping
  1. noun the act of encamping and living in tents in a camp
    Synonyms:
    encampment tenting bivouacking

ارجاع به لغت camping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «camping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/camping

لغات نزدیک camping

پیشنهاد بهبود معانی