آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ مهر ۱۴۰۴

    Camping

    ˈkæmpɪŋ ˈkæmpɪŋ

    معنی camping | جمله با camping

    noun uncountable A2

    سفر طبیعت‌گردی، کمپینگ، اردو

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Camping in the mountains is a great way to connect with nature.

    کمپینگ در کوهستان، راه بسیار خوبی برای ارتباط با طبیعت است.

    They decided to go camping by the lake for the weekend.

    آن‌ها تصمیم گرفتند آخر هفته کنار دریاچه اردو بزنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد camping

    1. verb live in or as if in a tent
      Synonyms:
      dwelling lodging locating quartering encamping stationing
      Antonyms:
      departing decamping
    1. noun the act of encamping and living in tents in a camp
      Synonyms:
      encampment tenting bivouacking

    سوال‌های رایج camping

    معنی camping به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «camping» در زبان فارسی به معنی «اردو زدن»، «چادر زدن»، یا «کمپ‌زدن در طبیعت» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی camp به معنای «اردوگاه» یا «محل اقامت موقت» گرفته شده است و به فعالیتی اشاره دارد که در آن افراد برای مدتی کوتاه، معمولاً در محیطی طبیعی مانند جنگل، کوه یا کنار دریا، اقامت می‌کنند. camping یکی از محبوب‌ترین فعالیت‌های تفریحی در جهان است و ترکیبی از گردش، ماجراجویی، آرامش و بازگشت به طبیعت را در خود دارد.

    از نظر تاریخی، مفهوم camping نخست در میان نظامیان و کاوشگران شکل گرفت. در قرن نوزدهم، مردم عادی نیز کم‌کم به لذت اقامت در طبیعت پی بردند و این فعالیت به‌عنوان شکلی از تفریح و استراحت گسترش یافت. در آن دوران، کمپ‌زدن به معنای جدا شدن از شلوغی شهر و بازگشت به زندگی ساده و طبیعی بود. بعدها با توسعه‌ی وسایل نقلیه و تجهیزات مدرن، camping به فعالیتی خانوادگی و گسترده تبدیل شد که در آن افراد با چادر، کاروان یا حتی خانه‌های سیار به طبیعت می‌روند.

    در معنای گسترده‌تر، camping فقط اقامت در چادر نیست، بلکه نوعی شیوه‌ی ارتباط با طبیعت محسوب می‌شود. بسیاری از افراد برای فرار از استرس‌های زندگی شهری و بازگرداندن تعادل روحی به دل طبیعت می‌روند. فعالیت‌هایی مانند آتش روشن‌کردن، آشپزی در فضای باز، پیاده‌روی در جنگل و تماشای ستارگان بخشی از تجربه‌ی کمپ‌زدن است. این تجربه نوعی آموزش عملی درباره‌ی ساده‌زیستی، همکاری و احترام به محیط زیست نیز به شمار می‌رود.

    در زبان انگلیسی، واژه‌ی camping در ترکیب‌های مختلفی به کار می‌رود؛ مانند wild camping (کمپ‌زدن در مناطق دور از امکانات شهری)، glamping (کمپ‌زدن لوکس با امکانات راحت)، و car camping (کمپ‌زدن در نزدیکی خودرو). هرکدام از این انواع، سطح متفاوتی از راحتی و تعامل با طبیعت را ارائه می‌دهند. به همین دلیل، واژه‌ی camping در فرهنگ غربی نمادی از آزادی، ماجراجویی و زندگی بدون وابستگی به فناوری‌های روزمره است.

    camping مفهومی است که تنها به معنای اقامت موقت در طبیعت خلاصه نمی‌شود؛ بلکه نمایانگر نوعی نگرش به زندگی است. این واژه یادآور سادگی، خودکفایی، همکاری و ارتباط انسان با زمین است. برای بسیاری از مردم، کمپ‌زدن فرصتی است برای بازیابی آرامش، تقویت روابط خانوادگی و تجربه‌ی سکوتی که در زندگی شهری کمتر یافت می‌شود. camping نه‌تنها یک فعالیت تفریحی، بلکه بخشی از فرهنگ و سبک زندگی معاصر به شمار می‌رود.

    ارجاع به لغت camping

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «camping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/camping

    لغات نزدیک camping

    • - camphoric
    • - camphorosma
    • - camping
    • - camping equipment
    • - camping trip
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.