با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Capacitance

kəˈpæsətəns kəˈpæsɪtəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
ظرفیت خازنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
توان، ظرفیت الکتریکی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد capacitance

  1. noun An electrical device characterized by its capacity to store an electric charge
    Synonyms: capacitor, electrical capacity, condenser, capacity, electrical condenser

ارجاع به لغت capacitance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capacitance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capacitance

لغات نزدیک capacitance

پیشنهاد بهبود معانی